حرف تعریف معین در زبان آلمانی
هر گاه بخواهیم در جمله یک اسم را بکار ببریم که از قبل برای شنونده مشخص بوده و یا یکبار قبلا بصورت نامشخص با حرف تعریف نامعین ذکر شده است، میبایست آن اسم را به صورت معین تعریف کنیم. پس بطور کلی میتوان گفت در صورتی که موقعیت بطوری باشد که اسم و یا عبارت اسمی به برای مخاطب شناخته شده باشد میبایست با استفاده از حرف تعریف معین ذکر گردد. این حروف تعریف با توجه به جنسیت، نقش و شمار اسمی که تعریف میکنند، در جمله صرف میشوند.
همانطور که در جدول مشاهده کردید، حرف تعریف معین در حالت فاعلی و مفعول مستقیم برای جنسیت خنثی و مونث تغییر نمیکند فقط در حالت مذکر است که صرف این حرف تعریف در حالت مغعول مستقیم تغییر میکند. از طرفی دیگر صرف حرف تعریف معین خنثی در نقش مفعول غیرمستقیم، از صرف مفعول غیرمستقیم مذکر تبعیت میکند. لازم به ذکر است نحوه صرف اسم در نقش مفعول مستقیم، بصورت اکوزاتیو و در نقش مفعول غیرمستقیم بصورت داتیو می باشد.
همچنین دیدید که برخلاف حرف تعریف نامعین، برای حالت جمع حرف تعریف معین وجود دارد.
گاهی موقعیتهایی پیش میآید که میتوان اسم را مستقیما در حالت معین بیان نمود و یا اینکه بدون حرف تعریف آن را تعریف نمود.
در موقعیتی که اسم موردنظر با استفاده از موقعیت برای مخاطب شناخته شده باشد، دیگر نیازی به تعریف اسم در قالب نامعین نیست و میتوان آن را مستقیما در حالت معین بیان نمود. این زمانی است که فقط یک خودکار در موقعیت وجود داشته باشد.
Gibt mir den Kuli.
گاهی اوقات ضمایر اشاره اسم را تعریف نموده و آن را برای گوینده و شنونده مشخص مینماید.
Dieses Buch ist gut.
گاهی اوقات حروف تعریف ملکی (صفتهای ملکی) نیز اسم را تعریف نموده و آن را برای گوینده و شنونده مشخص مینمایند.
Mein Buch ist gut.
زمانی که یک واقعیت طبیعی، اجتماعی یا اقتصادی و … را بیان میکنیم و یا در مورد چیزی در حالت کلی صحبت میکنیم، اسم موردنظر نیازی به حرف تعریف ندارد.
Ich denke, Milch ist sehr nützlich für den Körper.
من باور دارم شیر برای بدن خیلی مفید است.
لذا نتیجه میگیریم، نحوه تعریف یک اسم، صرفا محدود به بکار بستن حرف تعریف نیست.
دیدگاهتان را بنویسید